نوشته اصلی توسط
tufan1313
سلام، وقت بخیر دوستان، دوستان من یه پسری هستم شاید بسیار شکاک، من یه دختریو میخام از16سالگیش الان20سالشه درس خان و محجبه هس خانوادشم خیلی خوبن که همه تعریفشون میکنه وقتی بامن آشنا شد همه چیو گفت،اون گفت وقتی پنجم ابتدایی میخوند ینی11-12سالش بود یه پسری شماره اینو ینی اینم شماره نداشت شماره مادرشو به هم کلاسیاش داده بود یکی از هم. کلاسیاش شماره اینو به یه پسری داده بود اون پسر چون این بچه بود و خاهره این پسره هم همکلاسیه این بود هی اینو اذیت میکرد تا به آبجیم باید پول بدی تو مدرسه تا شماره مادرتو به بابات ندم، خلاصه اینم بچه بود تا یه ماه اذیت میکنه دختررو بهش میگه باید با من دوس شی اینم میترسه ب کسی بگه، و نمیشه این پسره میره این ور اون ور میگه من از این دختره محجب که همه محله تعریفش میکردن عکس بچگیشو دارم عکسای باز گرفتم ازش این حرفو پسر 14سالش بود اینم 11ولی عکس نداشت پسره فقط میخاست آبروشو ببره وقتی تو16سالگی باهاش دوس شدم این جریانو بهم گفت منم خیلی شکاکم و چن ساله دارم اذیتش میکنم آخر دختره به وجد اومد گفت اگ اون یه ماه فقط مزاحم تلفنی بود برام اگ. فک میکنی براش یه عکس سه در چهارم فرستادم برو رو اون پسره و دسشتو بزاره تو قران بگه من از اون دختره عکس دارم یا بگه اصن عشق بود بینمون، منم رفتم پسره اول یادش نمیومد چون حرف10سال پیش بود آخر یادش اومد دستشو گذاشت رو قران گف نه اون دخترو منو نمیخاست و به این قران قسم به من یه عکسم نداده اون زمان بچه بودم از حرص اینارو گفتم به هم محلایش تا کسی نره سمتش... و اینم بگم این دختری ک باهاشم تو این 4سال عکسای ک ازش دارم کلا چادریه میگه باید محرم شیم بعد موی سرمو ببینی و تو این 4سال یبارم از نزدیک باهام حرف نزده اصلا بیرون نمیاد باهام میگه باید حلال شیم از نظر تحقیق از هم محلایش طایفه کلا همشون خیلی تعریفش کردن فقط مشکل من ایناست لطفا راهنمایی کنید منو